عمر مفید یک گوشی موبایل در دستان شما چقدر است؟ ۱ ماه؟ ۲ ماه؟ ۱ سال؟ ۵ سال؟ این میزان هرچقدر هم باشد، باز به قدری نیست که هر فرد تنها با یک گوشی در زندگی خود سر کند و بالطبع اگر عمر هر انسان را ۷۰ سال بدانیم و فرض کنیم که وی از ۲۰ سالگی اقدام به خرید گوشی کرده باشد، حداقل بیش از ۱۰ گوشی را در زندگی خود تجربه میکند (با توجه به شرایط فعلی). پس قاعدتا همه افراد در این زمینه، میتوانند تنوع طلب شوند و عمر خودشان را تنها به پای یک گوشی تلف نکنند!
این همه داستان گفتم تا چه نتیجهای بگیرم؟ اینکه من هم تصمیم گرفتم تا پس از مدت زمانی نسبتا طولانی (نزدیک به ۱ سال!)، تجدید فراش موبایلی کرده و به سراغ گوشی جدیدی بروم. این بار تصمیم گرفتم تا کمی تنوع را هم چاشنی انتخاب خودم کنم و نه تنها یک مدل با فرهنگی تازه (منظور برند متفاوت) را تهیه کنم، بلکه آن را با شخصیتی تغییر یافته (منظور سیستم عامل) در دست بگیرم. از آنجایی هم که سیب را بسیاری میوه بهشت میدانند، به سراغ کمپانی اپل رفته تا این تجربه را از آخرین فرزند این کمپانی کسب کنم. البته سیب اپل گاز زده بود و در همان ابتدا کمی من را ترساند که نکند این همان سیبی باشد که به خاطرش آدم از بهشت رانده شد و به جای سبب خیر، برایم ایجاد شر کند! خلاصه پس از کلی سلام و صلوات، این سیب را از شاخهاش چیدم و بهای سنگینی هم به باغبان آن پرداخت کردم تا ببینم که این سیب میوه بهشت است یا ثمره رانده شدن از آن؟! بیایید با هم، این میوه را بیشتر بررسی کنیم.
چندان سرخ نیست!
قبل از گرفتن این سیب، آن قدر عدهای برایش به به و چه چه به راه انداخته بودند که به نظر میرسید سرخترین سیب زمین است! بعضی از طراحی خارقالعادهاش میگفتند و برخی از نازکی مثال زدنیاش! اما سیب همان است که کاربر ببوید نه آنکه باغبان بگوید! برای همین یک نسخه نقرهای را سفارش داده و با اشتیاق، جعبه سفیدش را باز کردم. سرانجام سیب در دستانم قرار گرفت و مشغول بررسیاش شدم. از جلو که به آن نگریستم، گوشههای خمیده و بدن نحیفش من را به فکر فرو برد. این سیب، واقعا آن چیزی نبود که انتظارش را داشتم. ظاهری کاملا معمولی که رنگ سفیدش در رو به رو، حتی برخی از محصولات بیکیفیت بازار را در ذهنم تداعی میکرد. در واقع گرد شدن لبهها، باعث شده بود تا از زیبایی این محصول تا حد زیادی کاسته شود. وقتی بهتر در دست چرخاندم، احساس کردم همچون ماهیای که تازه از آب گرفته شده است، تلاش میکند تا از آن بلغزد و خود را به گوشهای پرتاب کند! گوشی ظریف است و لغزان و بایستی بسیار مراقب بود تا به راحتی از دستانتان جدا نشود. اما چرا واقعا این گونه ساخته شده است؟ چه میشود کرد، اپل است دیگر!
در زیر نمایشگر کلیدی خودنمایی میکند که آن را تاچ آیدی مینامند، بخشی که باغبان بر داشتنش بسیار میبالد و به راستی، عملکرد قابل قبولی هم دارد. در سمت راست تک کلید پاور و در قسمت چپ، دو کلید کم و زیاد کردن صدا در کنار دکمه سایلنت آیفون 6 خودنمایی میکنند که همگی به خاطر نازک شدن گوشی مجبور به گرفتن رژیم شده و دیگر خبری از حالت گرد و دوست داشتنی آنها نیست. در بالا چیزی وجود ندارد و در پایین، پورت اتصال به کامپیوتر در کنار اسپیکر و ورودی هدفون، به آرامی در کنار یکدیگر آرمیدهاند!
وقتی که گوشی را به پشت بر میگردانید، احساس تصاحب یک کالای گران قیمت، برایتان قابل قبولتر میشود. تصویر سیب گاز زده در وسط خودنمایی کرده و در بالا، چشم از حدقه زده گوشی که وظیفه عکاسی را بر عهده دارد، در کنار فلاش دوگانه دیده میشود. لنز دوربین را میتوان فدایی آیفون 6 هم نامید؛ چرا که خودش را به خاطر باریک نمودن گوشی فدا کرده و سینهاش همیشه برای دریافت ضربات احتمالی سپر شده است!
پوستش سفت است!
برای آنکه بخواهید وارد دنیای این سیب بشوید، بایستی تلاش بیشتری نسبت به سایر رقیبانش داشته باشید. در همان ابتدا اصرار عجیبی بر دریافت مشخصات شما دارد تا اجازه ورود بدهد و جالب آنجاست، زمانیکه میپرسد از کدام دیار من را گرفتهای و شما میخواهید پاسخ دهید، هیچ اثری از نام ایران نخواهید یافت! گویا که فراموش کرده بسیاری از مردمان این سرزمین، عاشقان سینه چاک باغبان هستند و برای چشیدن طعم سیب آن، حاضرند بهایی بیشتر از هر کجا بپردازند، اما حیف که این باغبان را ارزشی برای خریدارانش نیست! پس به ناچار، در ابتدا کشور سازنده (آمریکا) را برگزیدم اما هر چه اصرار کردم، سیب اجازه ورود به لایههای داخلی را نداد و همچنان مرا گرسنه نگاه داشت! به ناچار، یکی از کشورهای همسایه را انتخاب کردم تا اجازه ورودم صادر شود! پس از آن و طی مراحلی طولانی و ایجاد حسابی اجباری به نام اپل آیدی، توانستم تا به درون این سیب قرمز، سرکی بکشم. اما چرا انقدر سختی برای یک ورود ساده؟! چه میشود کرد، اپل است دیگر!
آبدار است!
با وارد شدن به محیط نرمافزاری این هوشمند، کمی خاطرات گذشته را به فراموشی سپرده و به گشت و گذار در میان آن پرداختم. روان بودن، نخستین چیزی است که با آن برخورد میکنید. اگر نسبت به سیستم عاملی چون اندروید بخواهم آن را بسنجم، بایستی گفت که همه چیز انگار سرجای خودش قرار دارد! البته برای کسی که سالها با اندروید، نسخههای گوناگون و پوستههای متفاوت کار کرده است در ابتدا گیج کننده میماند. احساس میکنید که از یک محیط شلوغ و البته با طراوت، واردی محلی شیک و با کلاس اما بسیار منظم شدهاید؛ نظمی که میتواند گه گاه سبب آزار شما شود و به واسطه عادت نداشتن با محیط جدید، باعث آزردگی خاطرتان نیز بشود.
با ورود به اپاستور آیفون، اطمینان پیدا میکنید که این سیب، یکی از میوههای بهشت است؛ چرا که همه چیز با نظم و ترتیب، همچون دانههای انار چیده شده است (شاید هم سیب فضایی است که داخلش انار دارد!)، این شیرینی برای ما ایرانیها، طعم دلپذیرتری هم دارد، چرا که دیگر نه از محدودیتهای پلی استور گوگل خبری است و نه از ایراد و کمبودهای سایر مارکتهای اندرویدی و اگر امکان خرید برنامههای پولی (که برخی از شرکتهای داخلی قول آن را دادهاند) نیز فراهم میشد، دیگر تبدیل به بهشت برین میشد!
با انتخاب هر بازی یا برنامه، آیکون آن بر روی نمایشگر شما نقش میبندد و با یک نمودار دایرهای، نشان میدهد که تا چه میزان از آن دریافت شده است.
البته باغبان (همان اپل خودمان)، ظاهرا خیلی هم دوست نداشت که من در این بهشت برین به گشت و گذار بپردازم و پس از آپدیت به نسخه iOS 8.1 با ایرادهایی همچون عدم دریافت صحیح بازی و برنامهها رو به رو شدم که کمی کامم را از این نظم و زیبایی، تلخ کرد. البته این ایراد را میتوان به اینترنت داخل کشور نیز وارد دانست اما اگر بخواهید از امکاناتی چون کیبورد فارسی استفاده کنید، دیگر اینترنت تقصیری ندارد چرا که شما مجبور هستید تا صفحه کلیدی عربی را در مقابل خود بچینید و دائما بر این سیستم عامل لعنت بفرستید که چرا برخلاف اندروید، یک کیبورد استاندارد فارسی را در دل خود نگنجانده است (زبان فارسی برای منوها که دیگر پیشکش!).
اما باید اکوسیستم قدرتمندی همچون iOS را یکی از برگهای برنده اپل دانست که سبب میشود تا بسیاری مجذوب نظم آن شوند و به خصوص اگر جز آن دستهای باشید که انضباط را دوست دارید و یا این سیستم عامل را به عنوان نخستین هوشمند خود انتخاب کردهاید، کمی تغییر دادنش برایتان دشوار خواهد بود و اگر کوچ هم بکنید، هر از گاهی، فیلتان یاد هندوستان کرده و میخواهید که سری به آن بزنید.
جهنم در همین نزدیکیهاست!
همه چیز خیلی خوب در این اکوسیستم پیش میرود اما وای به زمانی که بخواهید چیزی را وارد آن کرده و یا خارج نمایید! این لحظه، زمانی است که فرشتههای این بهشت درست به مانند کرمهای سیب عمل کرده و چهره زشتی از iOS را در مقابل اندروید برایتان ترسیم خواهند کرد. اول از همه که بدون برنامه مزاحمی به نام آیتونز قادر به رد و بدل کردن هیچ چیزی حتی با کامپیوتر شخصیتان نیستید و پس از آن هم اگر اجازه یافتید، باز در چارچوب بستهاش گرفتار خواهید بود و از درون میسوزید که چرا این همه پول دادهاید اما اجازه استفاده کامل از آنچه که خریدهاید، به شما داده نمیشود!
در این داستان، اپل امنیت را بهانه سختگیریهای خودش قرار داده اما باز برای آزادی کاربر انقدر ارزش قائل نشده که حتی اگر وی ریسکش را هم پذیرفت، اجازه رهایی را به وی بدهد.
مشکل شما فقط در ارتباط با کامپیوتر نیست و راههای دیگر همچون بلوتوث با آنکه میتواند گوشی همسایه را به خوبی بشناسد، اما اجازه تبادل اطلاعات را نمیدهد تا با این دهن کجی، به شما اثبات کند که با یک باغبان توانمند اما بسیار خودخواه طرف هستید! واقعا چه میشود کرد؟ اپل است دیگر!
حتی اتصالات در نظر گرفته شده نیز با توجه به این روش انتخاب گشته و با آنکه تقریبا تمام کمپانیهای سازنده، پورتی چون میکرو یواسبی را به عنوان یک استاندارد بینالمللی جهت ارتباط دستگاه با شارژر یا کامپیوتر قبول کردهاند، اپل همچنان اصرار بر روی سازه خویش دارد و برای همین اگر تصمیم گرفتید تا به جایی دورتر از شارژر اصلی دستگاه بروید، باید فقط به دنبال دارندگان سیبهای باغ اپل باشید تا در صورت اتمام شارژ دستگاه شما، به کمکتان بشتابند و از یاری سایر افراد، محروم خواهید بود. ضمن اینکه تصور کنید، حتی شما کابل را هم با خود به همراه دارید، اما آیتونز چه؟ چارهای نیست! هر جا که نشستید، باید آن را نیز دانلود و نصب کنید تا گرمای این جهنم بیشتر شما را بسوزاند و بگوید در این زندان، بایستی به حرف زندانبان (باغبان سابق) کاملا گوش دهید! شاید به همین خاطر است که نام رهایی از این قفلها را هکرها، جیلبریک به معنای شکستن زندان گذاشتهاند! امری که بسیاری به قیمت از دست دادن گارانتی و حتی با خطر رو به رو شدن سیبشان، به آن تن در میدهند تا از این زندان رهایی یابند.
خوشبوست!
با آنکه بسیاری بر وضوح تصویر آیفون 6 ایراد میگیرند، اما این کمپانی اصرار عجیبی بر حفظ چگالی پیکسلی 326 دارد و پایش را در یک کفش کرده که چشم انسان بالاتر از 326 پیکسل در هر اینچ را نمیبیند! حالا سایر کمپانیها هر کار میخواهند بکنند و حتی به جای QHD از وضوح 4K و اصلا 8K استفاده کنند! این کار تنها ریختن آب بر روی پارچ پر از آب است.
اگر به چهره این سیب هم بیشتر دقت کنید، متوجه میشوید که تا حد زیادی حق با اپل است و نمایشگر به قدری کیفیت دارد تا وضوح تصویر 750 در 1334 پیکسلی آن سبب نگرانی خاطر شما نشود. البته در این بین، باغبان داستان ما، یکی از ویژنهای قبلیاش را به کل کنار گذاشت و به ناگاه جهشی بلند از روی سایز 4 اینچ بر روی 4.7 پیدا کرد؛ جایی که تا پیش از این اصرار عجیبی بر ناکارامدی سایزهای بالاتر از ۴ اینچ داشت (حالا صحبتی از آیفون 6 پلاس با اندازه 5.5 اینچیاش دیگر نمیکنیم). اینجا، مکانی است که اپل برخلاف عقاید گذشته، ناچار شد تا برای از دست ندادن بازار، همراه با آن شود، امری که دستخوش تمسخر کمپانیهای دیگر نیز شد اما اپل خیلی طبیعی و بدون آنکه خم به ابرو بیاورد، نشان داد که حاضر است در مواردی که سودش به خطر میافتد، ارزشهایش را نیز به راحتی قربانی کند! چه میشود کرد، اپل است دیگر!
کیفیت این نمایشگر در زیر نور آفتاب نیز یکی از بهترینهاست و واقعا نمیشود ایراد خاصی برایش عنوان کرد و فقط اگر مثل اندروید، امکان تنظیمات بیشتر در حالت اتوماتیک وجود داشت، خوشبو بودن آن دلپذیرتر میشد.
برای آنکه کیفیت این سیب را در کنار برخی از بزرگان بازار به نمایش بنشینید، برایتان تصاویری شکار کردهایم که در ادامه مشاهده میکنید.
عکس نخست، آیفون 6 را در کنار پرچمدار این روزهای سونی یعنی اکسپریا Z3 نشان میدهد.
در اینجا، سیب ما در کنار یک فلزی مشهور به نام اچتیسی وان M8 ایستاده و به دوربین لبخند میزند.
بگذارید تا آیفون را به همراه یک مدل با نمایشگر QHD هم ببینیم. پس این شما و الجی G3!
آیا فکر میکنید سایز 4.7 اینچ بزرگ است؟ پس تصویر زیر را ببینید تا متوجه شوید که آیفون 6 در کنار یک غول فلزی با نام اسند میت 7، چه اندام نحیفی هم دارد!
ساده اما با شکوه
فکر میکنید در این اندام نحیف، چه چیزی موتور محرکه شماست؟ موتوری که به اذعان بسیاری، قویترین در بین هوشمندهای فعلی بوده و در مقابل هیچ بازی و برنامهای سر فرود نمیآورد. یک چیپست هشت هستهای با فرکانس ۳ گیگاهرتز برای هر هسته؟! شاید هم اپل خواسته رکوردی به نام خودش بزند و هستهها را همچون دانههای انار دسته به دسته، با نظم و ترتیب، یکجا نشونده! در کنارش هم ۴ گیگابایت رم قرار داده تا همچون یک بوگاتی قدرتمند، در جاده همواره iOS بتازاند!
تمام حدسهایتان اشتباه است! در دل سیب ما، سختافزاری آرمیده که اگر بر روی یک گوشی اندرویدی قرار داشت (از لحاظ مشخصات تئوری)، به زحمت لقب یک میان رده را بر روی آن قرار میدادیم. اما این چه موتوری است که این همه قدرت دارد اما بر روی کاغذ، هیچ حرف خاصی ندارد!
چیپستی به نام Apple A8 که تنها دو هسته دارد و فرکانس هر کدام نیز بر روی 1.4 گیگاهرتز تنظیم شده تا از این لحاظ، مجموعشان به قدرت حتی یک هسته برخی از مدلهای اندرویدی نیز نرسد. همچنین در روزگاری که سایر پرچمدارن از رمهای 3 گیگابایتی استفاده میکنند، اپل میزان آن را بر روی 1 گیگابایت بسته تا نشان دهد که معجزه در مشخصات سختافزار نیست، بلکه در هماهنگی آن با اکوسیستم است، مکانی که به راستی این یانکی خودخواه را بایستی در آن، برترین دانست!
برای اثبات این امر، برای شما هیچ بنچمارکی نمیگیریم (به جز تصویر بالا که قدرت آن را در برنامه AnTuTu نشان میدهد)، اما همین را بدانید که آیفون 6، هیچگاه در برابر بازی و برنامهای آخ نمیگوید و کوره درونش همچون برخی از پرچمدارن، دستان شما را در هنگام بازیها نخواهد سوزاند!
از حدقه در آمده!
اگر آیفون 6 را در دست گرفته باشید، احتمالا منظور ما را از این تیتر فهمیدهاید! بلی، دوربین! قسمتی که با مهری تمام، از چارچوب امن بدنه خارج شده و کاندیدای اصلی برای دریافت انواع آماج است! چه زمانی که آن را در کیف قرار دهید و کلیدهای درونش برای لنز گوشی شما خط و نشان بکشند و چه هنگامیکه داخل جیب بگذارید و سکههای فلزی، آن را به استهزا بگیرند! اما چه میشود کرد، اپل است دیگر و کسی حق اعتراض ندارد! (پس ما داشتیم چه میکردیم؟!)
بیاید تا نگاهی به مشخصات آن بیندازیم: یک دوربین ۸ مگاپیکسلی …! صبر کنید؛ ۸ مگاپیکسل؟ آیا این همان عددی نیست که بر روی آیفون 5s بود؟ یا همان رقمی که دو سال پیش به همراه آیفون 5 وجود داشت و یا شاید همان میزانی که ۳ سال پیش به همراه آیفون 4s معرفی شد! آه، درست است! یعنی سه سال گذشت و این کمپانی، حتی به خودش زحمت نداد تا این عدد را کمی بالا ببرد؟ خب چه میشود کرد، اپل است دیگر!
البته همه میدانند که عدد مگاپیکسل، تنها یکی از فاکتورها در عکاسی است و در این قسمت، این کمپانی نشان داده که همیشه، یکی از بهترینهاست. به همین خاطر ما هم سیبمان را در دست گرفتیم و در شرایط مختلف مشغول به عکاسی شدیم که برخی از هنرنماییها را در زیر مشاهده میکنید.
در بخشی چون دوربین فیلمبرداری، از زمان آیفون 5 تا به امروز، ماکسیسم وضوح تصویر بر روی فول اچدی باقی مانده و حرکتی به سمت 4K مشاهده نمیشود. البته به شخصه، فیلمبرداری با این وضوح را بیشتر یک عنوان تبلیغاتی میدانم که برای اکثریت افراد، کاربردی نیست (شما در خانهتان تلویزیون 4K دارید؟ آره؟! پس خیلی پولدارید!). یکی از موارد دوست داشتنی، توانایی بسیار بالای دوربین در ضبط صحنهها با میزان فریم بالاست، جایی که فول اچدی را با ۶۰ فریم و اچدی را با رقم عالی ۲۴۰ فریم بر ثانیه ضبط میکند تا صحنههای دوست داشتنی فیلمبرداری در جام جهانی (به صورت آهسته) در ذهن شما تداعی شود (برزیل یادت نره!).
هرچی بخواهم پخش میکنم!
برای چنین قسمتی، ما ۳ فاکتور را در نظر میگیریم: نمایشگر، صدا و فرمتها. در بخش نخست، هیچ بحثی درباره کیفیت نمایشگر نمیتوان داشت، اگرچه اندازه 4.7 اینچی با آنکه نسبت به سابق بزرگتر شده اما هنوز نسبت به بسیاری از رقبا فاصله دارد (این فاصله صرفا چیز بدی نیست اما در قسمتی چون مالتی مدیا، میتواند آزار دهنده باشد). فرض کنید در هواپیما نشستهاید و فرد سمت راستی یک گلکسی نوت 4 و دیگری الجی G3 دارد و هر سه میخواهید یک فیلم تماشا کنید. احتمالا با نگاه به نمایشگر گوشی آنها، تنها سرخورده شده و تصمیم میگیرید که به موزیک گوش دهید!
در بخش صدا، قدرت تک اسپیکر مونو در مقایسه با نسلهای قبلی پیشرفت داشته اما باید آن را متوسط ارزیابی کرد؛ اما کیفیت صدا در هدفونها تا حد زیادی این نقیصه را برطرف ساخته و با یکی از بهترین آواها طرف هستید.
در قسمت سوم چه؟ خب اگر در بخش نمایشگر تنها کمی احساس سرخوردگی کردید، در اینجا بهتر است که سرتان را به دیوار بکوبید چرا که اگر از هفت خوان آیتونز جهت وارد کردن فیلم و کلیپ به گوشی هم بتوانید بگذرید، باز به غیر از معدود فرمتهایی که اپل برای شما صلاح دیده است، باقی را نمیتوانید اجرا کنید (مگر آنکه به کمک یک سری نرمافزار، آنها را تبدیل کنید). پس در این موقع یا باید یک اینترنت بسیار پر سرعت با جیبی پر از پول جهت خرید از اپاستور داشته باشید یا سری محکم که وقتی آن را به دیوار میکوبید، شما را زنده نگاه دارد!
قطره قطره میلیآمپر
اگر نگاهی به باتری آیفون بیندازیم، با رقمی برخورد میکنیم که در بین گوشیهای امروزی، به خصوص پرچمداران، یک عدد ضعیف به حساب میآید. اما فراموش نکنید، اینجا دنیای دیگریست و اپل ثابت کرده که با اعداد و ارقام این چنینی، به خوبی جادو میکند! چه بسا در بخش سختافزاری دیدیم که با مشخصاتی بسیار پایینتر، ارقامی حتی بهتر از بزرگترین پرچمدارن به دست آورده و شاید 1810 میلیآمپر هم در اینجا بتواند یک جادوی دیگر از این باغبان کهنهکار آمریکایی باشد.
بیایید یک مقایسه با آیفون 5s داشته باشیم. نسخه جدید از ۱۵ درصد ظرفیت بیشتری بهره میبرد اما در مقابل سایز و تعداد پیکسلهای نمایشگر (که بیشترین مصرف باتری را دارند) در حدود ۴۰ درصد افزایش داشته تا کمی ترس بر اندام ما بیفتد که نکند این سیب سرخ جدید، حتی به اندازه گذشته نیز توان نداشته باشد.
در بررسیهایی که بر روی باتری انجام پذیرفته، خوشبختانه توانایی آیفون 6 نه تنها کمتر نشده، بلکه نسبت به قبل تا حدودی نیز بهبود پیدا کرده است. شما هم اکنون میتوانید با این گوشی، بیشتر از ۱۰ ساعت به وبگردی بپردازید و اگر اهل تماشای ویدئو هستید، در حدود 9 ساعت و نیم دوام بیاورید. میزان مکالمه با آن نیز در حدود ۱۲ ساعت برآورد شده تا در این قسمت، چندان هم ناراضی نباشید. اما یک چیز را فراموش نکنید، این گوشی شاید در مقایسه با برادران بزرگترش بهتر باشد، اما در مقابل بسیاری از رقبا همچون سونی اکسپریا Z3 کامپکت یا لومیا ۱۵۲۰ و یا حتی پرچمداران گلکسی سامسونگ، حرف چندانی برای گفتن نخواهد داشت و ایکاش اپل بیشتر از آنکه به فکر کمر باریک ساختن محصولش بود، کمی هم به توان آن توجه میکرد تا باتری، یکی از پاشنههای آشیل همیشگی نباشد. اما خب چه میتوان کرد؟ اپل است دیگر!
آیا شیرینتر شده؟
همیشه یکی از انتظارات کاربران و کارشناسان از محصولات اپل، نوآوری بوده است! چه آنجایی که برنامه Siri را معرفی کرد و چه زمانیکه با تاچ آیدی و پردازندههای ۶۴ بیتی، تلاش برای ارتقای امنیت و بهینهسازی توان داشت. اما این شرکت غول پیکر، امسال چه چیزی را عرضه کرد که به انتظار دنباله روی سایر سازندگان از آن باشیم؟ واقعیت این است که همه چیز در هیاهوی بزرگتر و نازکتر شدن محصولات اپل گم شد! اما آیا تا پیش از این، گوشیهای بزرگتر و نازکتر نداشتیم؟ پس چیزی در این بین خلق نشد! بیایید کمی واقع بین باشیم، حتی برنامههایی چون Apple Pay که بر مبنای NFC کار میکند، نه یک نوآوری محسوب میشود و نه حتی کاربردی جهانی دارد. امسال بیشتر از هر چیزی، یک عنوان پررنگتر دیده میشد و آن تلاش اپل بر فروش بالاتر و دید تجاری بود که بر سایر بخشها سایه افکند. حتی اگر نگاهی به نسخههای معرفی شده بیندازید، این امر به وضوح قابل درک خواهد بود. سه مدل ۱۶، ۶۴ و ۱۲۸ گیگابایتی! حالتی که به جای حذف ورژن ۱۶ و باقی ماندن ۳۲، کاملا برعکس عمل شده و تنها جهت ترغیب خریدار به داشتن نسخه ۶۴ گیگابایتی (و پرداخت ۱۰۰ دلار بیشتر)، ورژن قدیمیتر ۱۶ گیگابایت حفظ شده تا نشان دهد این باغبان، بالاتر از هر چیزی به فکر افزایش ارزش سهام و فروشش است و دیگر چندان به نوآوری توجهی نمیکند!
در واقع امسال اندازه سیب بزرگتر شد اما شیرینتر نشد و شاید این اندازه بزرگتر حواس بسیاری را از درونش پرت کند، اما پس از مدتی، این طعم سیب است که ذائقه آنها را سیراب خواهد کرد نه اندازه بزرگ و هیبت سنگینتر آن!
سیب را بچینم؟
اپل باید از سرنوشت کمپانیهای بزرگی چون نوکیا درس بگیرد و با اصرار بر یک رویکرد ثابت، انتظار نداشته باشد که کاربران به دنبال سیاستهای یک طرفه آن همیشه گام بردارند. چه بسا، زمانی هم نوکیا در عرش بود و حتی بدبینترین افراد هم پیشبینی نمیکردند که در فاصلهای نه چندان زیاد، یک کمپانی دیگر (مایکروسافت) نام آن را از روی محصولاتش نیز حذف کند. اپل اکنون قدرتمند است و در اوج نشسته اما باید بداند که اگر هدفش را تنها بر روی منفعت مالی خود و سهامدان بگذارد، دیری نخواهد پایید که تعداد عاشقان سینه چاکش نیز رو به افول خواهد گذاشت. وقتی که برای ارزانترین سیب شما بایستی 650 دلار (که فعلا در کشور ما با این قیمت گیر نمیآید) پول بدهید و این مبلغ تا ۹۵۰ دلار (برای آیفون 6 پلاس نسخه ۱۲۸ گیگابایت) افزایش مییابد، به طور حتم خریداران، نگاهی به باغ سایر شرکتها نیز میاندازند و ممکن است که داشتن یک سیب را آن هم به هر بهایی، یک اولویت برای خودشان قلمداد نکنند. اگر هم تصمیم به خرید سیب گرفتید، توصیه میکنیم حداقل آن را با گارانتی اصلی (وقایع گستر فارس) تهیه نمایید.
حال به راستی، این سیب محصول بهشت است یا ثمره رانده شدن از آن؟ پاسخ را شما بدهید.